پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

پرشان

و اما واکسن چهارماهگی

عزیز دلم، می دونم خیلی اذیت شدی اما پسرم مثل معنی اسمت شجاع باش و بدون این واکسن ها برای سلامتی شما لازمه و گرنه مطمئن باش من و بابا حمید سعی می کنیم نزاریم هیچ وقت شما دردی رو حس کنی... پسر خوشگلم صبح با خوشحالی از اینکه هم من و هم بابا حمید پیشت بودیم بیدار شدی و فکر کردی داریم می ریم بیرون بگردیم............الهی فدات بشم خیلی درد داشت می دون عزیزم از واکسن دو ماهگی خیلی بیشتر درد داشت و خیلی بیشتر اذیت شدی ........ شب بدی رو من و شما و مامانی گذروندیم تبت خیلی بالا بود مرتب بهت استامینوفن می دادیم من و مامانی تا شش صبح بالای سرت بیدار بودیم و تبت رو چک می کردیم که خدایی نکرده تبت بالا نره کامل لختت کرده بودیم اما تو داغ داغ ب...
27 بهمن 1390

اولین مسافرت پرشان کوچولو

عزیزم، بالاخره تصمیم گرفتیم با بابا حمید و شما پسر کوچولومون اولین مسافرتمون رو بریم. بله رفتیم دیدن مامان جون و آقاجون . پسرم شما خیلی پسر خوبی بودی ولی کلا به نظر من و بابا حمیدمسافرت توی این سن خیلی سخت بود شانس ما هم هوا خیلی سرد بود. بعدش هم که برگشتیم تا دو سه روز شما یک کمی بدقلقی می کردی و کمی سرفه هم می کردی اما خدا رو شکر زودخوب شدی.     ...
24 بهمن 1390

جشن هفتاد روزگی

تپلینای مامان، هفتادمین روز زندگی تو پسر خوشگلم بود که خونه خاله سمیرا دعوت بودیم. یادش بخیرررررررررررر من و بابا حمید تصمیم گرفتیم حالا که همه دور هم جمع شدیم هفتادمین روز زندگی تو خوشگلمون رو جشن بگیریم. خلاصه کیک و شمع خریدیم و راهی خونه خاله شدیم می تونی این پایین دو تا از عکسهاش رو ببینی عزیزم............ ...
24 بهمن 1390

سومین ماه زندگی پرشان کوچولو

پیشی ملوسی مامان، توی این ماه گردن گرفتنت خیلی بهتر شدهو دیگه گردنت نمی افته. می بینم که کم کم بغض کردن رو هم یادگرفتی و برای بعضی غریبه ها بغض می کنی. کم کم با چشمهات همه چیز رو دنبال می کنی. زمین بازی که خاله سیما برات خریده رو خیلی دوست داری بخصوص قورباغش رو. راستی کوچولو خواب شبت هم بیشتر شده.موقع بازی هم با خودت بلند بلندحرف می زنی و دوست داری من و بابایی همش پیشت بشینیم و حرف بزنیم. راستی پرشان جون تو توی ماه سوم زندگیت بودی که یک فرشته کوچولو هم به نام فرنیا دختر دوست مامان پا به این دنیا گذاشت. کم کم کمرت رو هم بلند می کنی و برامون بلند بلند می خندی که ما کلی کیف می کنیم با خنده ها بلندت دوستت دارم نی نی اوچکولوی مامان ...
8 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد